گروه جهاد و مقاومت مشرق - «گلستان يازدهم» عنوان کتاب تازهاي از نويسنده «دختر شينا» است. اين کتاب خاطرات زندگاني زهرا پناهيروا با سردار شهيد علي چيتسازيان از زمان آشنايي، ازدواج و دوران کوتاه يک سال و هشت ماهه زندگي مشترک است. شهيد چيتسازيان از فرماندهان شاخص هشت سال دفاع مقدس بود و در استان همدان به واسطه شجاعت بسيار شناخته شده است. متن پيشرو گفتوگو با بهناز ضرابيزاده، نويسنده اين کتاب است.
يکي از آرزوهاي من اين بود که کتابي درباره شهيد بزرگوار چيتسازيان بنويسم و به لطف خدا اين خواست قلبي به واسطه خاطرات همسر ايشان محقق شد. قريب به 30 سال از شهادت سردار چيتسازيان ميگذرد و همسر ايشان طي حضور در جلساتي که در سالهاي اخير در جمع گروهي موسوم به بانوان راوي در تهران داشتند، بخشي از خاطرات خود را در يک گفتوگوي رسمي بيان کردند و اين خاطرات در قالب يک فايل صوتي ضبط شده بود. اين گروه شامل جمعي از بانواني است که به اشکال مختلف از جمله زندگي مشترک با شهداي دفاع مقدس، امدادگري در جبهه يا به انحاي ديگر در حماسه دفاع مقدس حضور داشتند. خانم پناهيروا در اين جلسات تشويق شدند تا خاطرات خود را ضبط کنند و خوشبختانه اين خاطرات در قالب 13 ساعت روايت شد و در اختيار من قرار گرفت که خانم فرزانه معادي زحمت آن را کشيدند و خود من هم حدود 30 ساعت مصاحبه با همسر شهيد انجام دادم که مکمل کار شد. وقتي کار به من پيشنهاد شد شروع به گوش دادن کردم و جاهايي که احساس کردم نياز به توضيحات بيشتري وجود دارد را علامتگذاري ميکردم و در مصاحبه با خانم پناهيروا درباره آنها سؤال ميکردم.
از آنجايي که خودم همداني هستم، ايشان را به عنوان يک چهره شاخص همنسل تا حدود زيادي ميشناختم. در واقع اغلب همدانيها با شهيد چيتسازيان به عنوان يک چهره شاخص ملي و تأثيرگذار در عرصه دفاع مقدس آشنا هستند.
من در گلستان يازدهم تکنيک خاصي دارم به اين صورت که قصه به لحاظ زماني از آخر به اول روايت ميشود، يعني از زماني که همسر شهيد براي به دنيا آوردن فرزندش در بيمارستان است، قصه آغاز ميشود. در واقع 38 روز پس از به دنيا آمدن فرزند، شهيد چيتسازيان به شهادت ميرسند و من اين حادثه طلايي را به عنوان نقطه شروع داستان انتخاب کردم و قصه در فصلهاي بعدي به شکل فلاشبکهاي متعدد روايت ميشود. تفاوت گلستان يازدهم با دختر شينا در نوع روايت اين دو اثر است. گلستان يازدهم به شکل غيرخطي روايت ميشود، اما روايت در دختر شينا خطي است.
خير، هنوز تبليغات خاصي انجام نشده است. با وجود اينکه دو، سه ماه از زمان انتشار کتاب ميگذرد، ولي هنوز رونمايي انجام نشده، اما خبرگزاريها به طور نسبي انتشار کتاب را پوشش دادهاند که خب کفايت نميکند چون عموم مردم امروز مراجعه به خبرگزاريها ندارند و معرفي کتاب به روشهاي به روزتري بايد صورت بگيرد. براي مثال تيزر تبليغاتي دختر شينا نشان داد که اين رويکرد کاملاً جواب ميدهد، به خصوص که در اين تيزر از دو بازيگر نسبتاً نامآشناي سينما استفاده شده بود که همسر هم بودند و پخش تيزر در تلويزيون کمک زيادي به معرفي کتاب کرد به شکلي که خيليها کتاب را نخواندهاند ولي اسم آن را شنيدهاند و عنوان کتاب شهرت زيادي پيدا کرد. به نظرم اين تجربه کاملاً موفقي بود. پس از تيزر سينمايي اقبال مردم بسيار زياد شد. البته مسابقه کتاب و زندگي که از سوي انتشارات شيرازه انجام گرفت هم کمک زيادي به ديده شدن کتاب کرد.
ما هنوز در اول راه هستيم، تعداد افرادي که تخصص کافي و نيز دغدغه لازم براي ثبت خاطرات زنان ايثارگر دارند، انگشتشمار است. لازم است که کتابهاي زيادي در اين رابطه خلق شود. چند کتاب انگشتشمار نميتواند بار سنگين قهرمانيهاي زنان ايثارگر ما در مقطع مهمي از تاريخ کشور را به دوش بکشد.
بله، خوشبختانه از زمان انتشار کتاب دا به اين طرف اقبال زيادي به اين مسئله شده است و نويسندگان زيادي وارد اين عرصه شدهاند، ولي مسئله اين است که زنان نويسنده بايد همگرايي بيشتري داشته باشند و انجمن تشکيل دهند تا با هم تبادل تجربه کنند. من وقتي خاطرات خيلي از همسران شهدا و ايثارگران دفاع مقدس را ميشنوم واقعاً افسوس ميخورم و به خودم ميگويم اي کاش قدرت و وقت کافي براي ضبط اين خاطرات داشتم؛ کاري که از عهده يک نفر ساخته نيست و به يک گروه همدل نياز دارد.
آنچه براي من ارزشمند است اين است که پس از بيرون آمدن هر کار تازهاي در اين زمينه احساس ميکنم سبک شدهام و باري از روي دوشم برداشته شده است. فکر ميکنم که بايد خيلي خدا را شاکر باشم. دنياي خاطرات زنان ايثارگر دنياي بزرگ، جذاب و شنيدني است. بخش مهمي از تاريخ کشور و انقلاب ما همين خاطرات است و بايد به اين خاطرات به عنوان اسناد تاريخي و سرمايه ملي نگريسته شود و از آنها مانند گنجي گرانبها حفاظت شود. من در کتاب گلستان يازدهم فرهنگ و حال و هواي دوره مهمي از تاريخ را از زبان زهرا پناهيروا مکتوب کردم. حضور خيرهکننده مردم در صحنه دفاع مقدس و نيز تشييع پيکر شهدا در دهه 60 برگ زريني از تاريخ اين مرز و بوم است که بايد به نسلهاي بعدي انتقال يابد و در حيات آنها جريان داشته باشد. نسل امروز و فردا بايد از رشادت زنان اين کشور خبر داشته باشد و الگويهاي خود را از ميان اين افراد انتخاب کند. / روزنامه جوان